English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (6056 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
grecism U طرز یونانی فرهنگ یونانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gradus U فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
graecism U فرهنگ یونانی
Other Matches
hellenism U یونانی مابی اداب یونانی
hellenize U یونانی کردن یونانی ماب کردن
pythagorean U یونانی
grecian U یونانی
Greek U یونانی
Greeks U یونانی
greek gift U هدیه یونانی
pyrrhonism U فلسفه یونانی
hellene U یونانی خالص
poison hemlock U شوکران یونانی
phihellenic U یونانی دوست
hellenism U اصطلاح یونانی
larchagaric U اگاریکون یونانی
hellenization U یونانی شدن
aphrodite U ونوس یونانی
greek text U متن یونانی
grecism U اصطلاح یونانی
key pattern U زنجیره یونانی
Greek architecture U معماری یونانی
grecize U یونانی وارکردن
graecism U اصطلاح یونانی
labyrinthine fret U نقش یونانی
key pattern U زبانه یونانی
he is of greek origin U اصلش یونانی است
he has small greek U کمی یونانی میداند
phi U حرف ف درالفبا یونانی
mu U نام حرف یونانی
lambdoidal U حرف لام در یونانی
acephalo U پیشوندیست یونانی بمعنی
he is of greek origin U اصلا یونانی است
crepidoma U سکو [در ساختمان یونانی]
solon U سولن مقنن یونانی
grecize U یونانی ماب کردن
greed orthodox U کلیسای ارتدکس یونانی
planform U قهرمان یونانی جنگ تروا
greco U پیشوند بمعنی یونان و یونانی
epicurus U نام فیلسوف یونانی که معتقد
hellenistic U وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
epsilon U پنجمین حرف الفبای یونانی
erato U غزل و شعر عشقی یونانی
ajax U قهرمان یونانی جنگ تروا
grecize U یونانی ماب یایونانی وارشدن
ihs U مخفف کلمه یونانی عیسی
choragic U [مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
zeus U زاوش رئیس خدایان یونانی
hippodrome U [میدان اسب دوانی یونانی]
theseus U قهرمان یونانی فاتح امازون ها
gammas U حرف سوم الفبای یونانی
gamma U حرف سوم الفبای یونانی
tenuis U علامت مکث و وقفه در یونانی
nu U سیزدهمین حرف الفبای یونانی
sapphic U وابسته بشاعره یونانی "سافو"
lambda U یازدهمین حرف الفبای یونانی
deltas U حرف چهارم زبان یونانی
alphas U حرف اول الفبای یونانی
alpha U حرف اول الفبای یونانی
betas U دومین حرف الفبای یونانی
beta U دومین حرف الفبای یونانی
mu U حرف دوازدهم الفبای یونانی
delta U حرف چهارم زبان یونانی
omega U اخرین حرف الفبای یونانی
iota U حرف نهم الفبای یونانی نقطه
etacism U تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
eros U نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
Deinocrates U [معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
greek cross U صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
pi U حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
klepht U یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
ulysses U اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
post classical U در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
ionian U وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
upsilon U نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
AC U و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
septuagint U ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
prostyle U ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
Chrismon U [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
tetr U پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetra U پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
Oedipus U ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
achromat U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
Greek Revival U [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
logographer U مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
Symbol font U نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
odysseys U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
kappa U حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
pleiades U هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
Anatolia U منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
cultures U فرهنگ
lexicons U فرهنگ
kultur U فرهنگ
dictionary U فرهنگ
lexicon U فرهنگ
culture U فرهنگ
dictionaries U فرهنگ
culturing U فرهنگ
lowbrow U بی فرهنگ
rhyming dictionary U فرهنگ قوافی
subcultures U خرده فرهنگ
subcultures U فرهنگ فرعی
thesaurus U فرهنگ جامع
thesauruses U فرهنگ جامع
word book U فرهنگ لغات
vocabulary U فرهنگ لغات
vocabularies U فرهنگ لغات
Arabic U فرهنگ عربی
armenian U فرهنگ ارمنی
dictionaries U فرهنگ لغات
wordbook U فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] U فرهنگ لغات
subculture U فرهنگ فرعی
subculture U خرده فرهنگ
dictionary U فرهنگ لغات
urbiculture U شهر فرهنگ
walking dictionary U فرهنگ متحرک
dictionary U فرهنگ لغات
glossary U فرهنگ لغات
data dictionary U فرهنگ داده ها
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
class culture U فرهنگ طبقهای
iranism U فرهنگ ایرانی
folklore U فرهنگ قومی
lexicography U فرهنگ نویسی
etymologicon U فرهنگ مشتقات
gradus U فرهنگ عروضی
gazetteer U فرهنگ جغرافیایی
deculturation U فرهنگ زدایی
acculturation U فرهنگ پذیری
deculturation U فرهنگ باختگی
abclution U فرهنگ ناپذیری
acculturate U فرهنگ پذیرفتن
national culture U فرهنگ ملی
ministry of education U وزارت فرهنگ
ministry education U وزارت فرهنگ
enculturation U فرهنگ اموزی
encyclopaedia U فرهنگ جامع
educative U فرهنگ بخش
an a to a dictionary U ذیل یاملحقات فرهنگ
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
chung shin sooyak U فرهنگ اخلاقی تکواندو
lexical U وابسته به فرهنگ لغات
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
dictionary program U برنامه فرهنگ لغات
lexical U وابسته به فرهنگ نویسی
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
glossaries U فرهنگ لغات دشوار
glossary U فرهنگ لغات دشوار
hellenist U متخصص فرهنگ یونان
Brahmins U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
americanist U متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
germanist U دانشمند فرهنگ و زبان المانی
glossary U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
slavist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
Brahmin U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
it is ministerial to culture U وسیله ترقی فرهنگ است
slavicist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
vocabular U مربوط به فرهنگ لغات زبان
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
glossaries U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
intercultural U وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
culturist U فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
philistines U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
A dictionary tell you what words mean . U فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
philistine U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistia U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
Don't touch me!; Don't you touch me! U به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me! U وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
humanism U مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
This dictionary has many examples of how idioms are used . U این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
occidentalist U کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
This dictionary is published(printed) in three volumes. U این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
lore U فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
synonymize U الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
sinologist U چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologue U چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
Japonaiserie U [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
tribial rugs U فرش های عشایری [فرش های ایلی] [اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
atlases U فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas U فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
floral design U طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
Recent search history Forum search
1سیاست گزاران حوزه فرهنگ
1معنى كلمه فرهنگ سازى به انگليسى چيست؟
2معنی اسم تیتان چیست؟
1heterocysts
0فرهنگ و هنر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com